درس اخلاق حضرت آیت الله دیباجی اصفهانی «مدظله العالی»
موضوع : بدترین مردم
تاریخ : این درس اخلاق در سالهای ۱۳۸۸ توسط استاد معظم بیان شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین سَیَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الأطْیَبِینَ الأَنْجَبین سَیَّمَا بَقِیَّهَ اللَّه فِی الْعالَمِین بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
فاطمه «سلام الله علیها» از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «شرار امّتی الّذین غذّوا بالنّعیم، الّذین یأکلون الوان الطّعام، و یلبسون الوان الثّیاب، و یتشدِّقون فی الکلام ؛ بدترین امّت من، کسانی هستند که در نعمت ها غوطه ور، و غذاهای گوناگون می خورند، و لباس های رنگارنگ می پوشند، در گفتار (با مردم) با ریشخند و دهن کجی سخن می گویند.»[۱]
در روایت که از صدیقه طاهره «سلام الله علیها» نقل کردیم اشاره دارد به اینکه بعضی ها خیال می کنند اینهمه نعمتی که در اختیار دارند به سبب پاداشی است که خداوند به آنها عنایت کرده و گاهی در جامعه خود را از دیگران برتر می بینند و این موجب تمرد و طغیان گری آنها می گردد که از مصادیق مَنیّت آنها، بی باک بودن در کلام و ریشخند زدن به مردم زیر دست خود است غافل از آنکه راه را به بیراهه طی می کنند و این صفت رذیله درشت گویی موجب فراهم آوردن آتشی در جهنم آنها خواهد بود.امیرالمؤمنین امام علی m در وصیتش به فرزند خود محمد حنفیه می فرمایند:«وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ إِنَّ اللِّسَانَ کَلْبٌ عَقُورٌ إِنْ أَرْسَلْتَهُ عَقَرَکَ وَ رُبَّ کَلِمَهٍ سَلَبَتْ نِعْمَهً وَ جَلَبَتْ نَقِمَهً فَاخْزَنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزَنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ وَ مَنْ سَبَّبَ عِذَارَ لِسَانِهِ سَاقَهُ إِلَى کُلِّ کَرِیهَهٍ». بدان زبان سگ درّنده ای است؛ اگر او را رها کنى تو را اذیت مى کند، چه بسا سخنى گوید که نعمتى را از تو سلب کند و بلائى را به سوى تو بکشاند. زبانت را نگهدارى کن آنچنان که طلا و نقرۀ خود را نگهدارى مى کنى و هر کس در سخن گفتن شتاب کرد، زبانش او را به سوى بدی ها میکشاند. [۲]
آن سخن های چو مار و کژدمش مار و کژدم گردد و گیرد دُمش
ظاهرش چون بُوذروسلمان بود باطنش همچون ابوسفیان بود
از برون طعنه زند بر بایزید وز درونش ننگ میدارد یزید
آنچه دارد در دل از مکر و رموز پیش ما پیدا بود مانند روز
مثل همین فرمایش:«اللِّسَانُ جِرْمُهُ صَغِیرٌ وَ جُرْمُهُ کَبِیرٌ»[۳] البته ظاهراً این جمله حدیث نیست ولی با ضمیمه روایتی می توان این جمله را تایید کرد «مردى خدمت پیامبر jآمد و گفت: یا رسول اللَّه ! مرا سفارشى کن، آنحضرت فرمود: زبانت را نگهدار. (برای دومین بار) گفت: یا رسول اللَّه ! مرا سفارشى کن، پیامبرj فرمود: زبانت را نگهدار، (برای بار سوم) گفت: یا رسول اللَّه! مرا سفارشى کن، پیامبرj فرمود: زبانت را نگهدار. واى بر تو! آیا مردم را جز محصول و نتایج زبانهاى برّنده و نیست کنندهشان، چیز دیگری هست که آنها را به روى در آتش جهنّم اندازد».[۴]
امیر المؤمنین امام علی m می فرماید: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ».[۵] چه بسا عالمى را که جهلش از پاى در آورد و حال آنکه، علمش با او بود و سودش نکرد.
پس جهل مخالف علم نیست ممکن است حتی عالمی جاهل باشد(یا بیسوادی جاهل نباشد ) وقتی بنی اسرائیل از موسی m قاتل جوان را مطالبه کردند … که داستان آن در قرآن آمده در سوره بقره آیه ۶۷ موسی m فرمود گاوی را ذبح نمائید بنی اسرائیل گفتند آیا ما را مسخره می کنید؟ حضرت موسی m فرمود : Pأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَO[۶] به خدا پناه می بردم که از جاهلین باشم ؛ پس جهل نادانی است نه بیسوادی .
چه بسیار علمائی که در طول تاریخ به دلیل زخم زبان یا جهلی که داشتند خود را به کشتن دادند «اِبْنِ مُقَفَّع» کاتب دربار منصور دوانیقی بود و والی بصره (سفیان بن معاویه ) را در جمع درباریان مسخره میکرد : می گفت «السلام علیکما» سلام بر شما دو تا ، تو و بینی تو (دماغ بزرگی داشته ) یا میگفت یابن المغتلمه پسر زناکار والی بصره ارتقاء رتبه گرفت ابن مقفع را دستگیر کرده به او گفت آیا به یاد می آوری که چگونه مرا مسخره می کردی و به سخره می گرفتی ؟ ! تنوری از آتش مهیّا نمود از پاهایش شروع کرد تکه تکه کردن و در تنور آتش انداخت ، آخرین قسمت او زبانش بود . «زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد» در موارد دیگر ممکن است با همین زبان غیبت ،تهمت ، دروغ، شهادت بی جا و … مرتکب شویم لذا فرمودند: « اللِّسَانُ جِرْمُهُ صَغِیرٌ وَ جُرْمُهُ کَبِیرٌ»
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
[۱] «مسند فاطمه» سیوطی، ص ۷٫
[۲] إرشاد القلوب ج۱، ص ۱۰۳
[۳] اللطائف و الظرائف، ص ۱۰۴، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج ۷، ص ۳۰۳۹،
[۴] وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۹۱
[۵] نهج البلاغه حکمت ۱۰۷
[۶] سوره مبارکه بقره آیه ۶۷
بازدیدها: ۹