تفسیر آیه الکرسی
]اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ[.[۱]
کلمه توحید در قرآن مجید در چند مورد آمده است.
]لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ[.[۲]
]لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ[.[۳]
]لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ[.[۴]
]لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا[.[۵]
در هیچکدام از این آیات در کنار توحید، صفات حق ذکر نشده الا در آیه الکرسی.
در آیه الکرسی شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او ذکر شده است. پنج مرتبه اسم ظاهر و یازده مرتبه اسم ضمیر بلکه هفده بار؛ زیرا در کلمه ]حِفْظُهُمَا[ که به مفعول اضافه شده ضمیر فاعلی مستتر است.
صفات ذات: مانند علم و قدرت که عین ذات حق هستند.
صفات فعل: مانند خلق کردن، روزی دادن،عفو کردن احیاء و اماته اگر بخواهد خلق میکند و اگر نخواهد نه ! این ملاک صفات فعل است که «اگر بخواهد … الا نه»
و در صفات ذات نمیتوان گفت اگر بخواهد میداند و اگر نخواهد نمیداند مانند علم و قدرت از صفات ذات است.
صفات ذات و صفات فعل
کلمه توحید ]لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ [سبب رستگاری و تحصیل سعادت و بهشت و دخول در قلعه محکم الهی است.
چنانکه پیامبرj فرمودند: ]قولوا لا اله الا الله تفلحوا[.[۶]
امام صادق فرمودند: «قولوا لا اله الا الله ثحن الجنه».[۷]
و کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی وَ مَنْ قَالَها دَخَلَ فِی حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی».[۸]
مرجع ضمیر «هو» ذکر نشده چون معلوم است به ذات حق برمیگردد و توحید فطری است و هر کسی بر فطرت اسلام به دنیا آمده است.
مانند ]قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[ و مانند ]هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً[.[۹]
جمله «لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» خبر اللَّهُ ؛ «الْحَّیُّ» صفت برای «اللَّهُ» و فاصله بین موصوف و صفت معنی مانعی ندارد مانند « زید قائم العاقل »
علامه طباطبائی ) در المیزان در ذیل آیه ۱۶۳ سوره بقره میفرمایند: و حیث کان لفظ الجلاله مرفوعا لا منصوبا فلفظ الّا لیس للاستثناء بل وصف بمعنی غیر والمعنی لا اله الا غیر الله الموجود [۱۰]
و فیه نظر ؛در مثل آیه شریفه ۲۲ سوره انبیاء ]لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ[صحیح است که کلمه «إِلَّا» بمعنی غیر است چنانچه ابن هشام در کتاب مغنی حرف الالف ص ۳۷ طبع قدیم گفته است زیرا اگر« إِلَّا » بمعنی استثناء باشد مفهومش این میشود که اگر خدایانی متعدد با خدای خالق عالم باشند ، زمین و آسمان فاسد نمیشود و حال آنکه چنین معنایی مقصود نیست ؛ لکن این کلام در آیه مورد بحث آیت الکرسی مورد ندارد زیرا کلمه « لا» برای نفی جنس است و افاده عموم میکند و مانعی ندارد که « الا» بمعنی استثناء باشد مانند « ما جائنی من احد الا زیدا »
[۱] . بقره/ ۲۵۵٫
[۲] . صافات/ ۳۵٫
[۳] . بقره/ ۱۶۳٫
[۴] . انبیاء/ ۸۷٫
[۵] . نحل/ ۲٫
[۶] . کنز العمال، ج ۱٫
[۷] . البحار، ۹۳٫
[۸] . البحار، ج ۳، ص ۷٫
[۹] . مفردات آیه الشریفه ]اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ[
]اللَّهُ[ علم بالغلبه است، موصوف واقع میشود اما صفت واقع نمیشود علم مشتق است از ماده اَلَه یألُهُ (مانند کَتَبَ یکتُبُ) به معنی عبادت یا به معنی تخیر چون عقول از شناخت او متحیّر است. اصل آن اله بوده به معنی مألوه مانند کتاب به معنی مکتوب الف و لام تعریف بر آن اضافه و همزهاش حذف شد و برخی از اُدبا آن را علم مرتجل میدانند نه علم مشتق (الدّر المصون، ج ۱، ص ۲۵).
]الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ[
«حّیِ» صفت مشبهه است «حَییٌ» «حَییٌ» بوده بر وزن حَذِر و خَشِ – از ماده حَییَ یَحیی مانند رضیَ یَرضی و الف و لام – مفید حصر است هو الحیّ (مانند زید الشجاع) «حیّ» منشاء صفات جمال و جلال (صفات ثبوتیه و سلبیه است)
]قَیّوم[ صیغه مبالغه است در اصل «قیووم» بوده «واو» قلب به «یاء» و ادغام شد به معنی کثیر القیام – دائم القیام قوام همه عالم وجود به دست اوست لازمهاش آن است که او را خواب نمیگیرد.
کلمه «قیّوم» سه مرتبه در قرآن آمده و در هر سه مورد با کلمه «حیّ» ذکر شده گفته شده این دو اسم – اسم اعظم الهی است قوام عالم وجود به دست اوست.
] قیّوم[ از صفات فعل است مانند خالق و رازق محیی ممیت نه از صفات ذات مانند عالم و قادر.
[۱۰] المیزان، ج ۱، ص ۴۰۱
بازدیدها: ۸۲