درس اخلاق حضرت آیت الله دیباجی اصفهانی «مدظله العالی»
موضوع : بدترین مردم
تاریخ : این درس اخلاق در سالهای ۱۳۹۸ توسط استاد معظم بیان شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین سَیَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الأطْیَبِینَ الأَنْجَبین سَیَّمَا بَقِیَّهَ اللَّه فِی الْعالَمِین بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه».
فاطمهn از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کند که فرمود: «شرار امّتی الّذین غذّوا بالنّعیم، الّذی یأکلون الوان الطّعام، و یلبسون الوان الثّیاب، و یتشدِّقون فی الکلام» ؛ بدترین امّت من، کسانی هستند که در نعمت ها غوطه ور، و غذاهای گوناگون می خورند، و لباس های رنگارنگ می پوشند، در گفتار (با مردم) با ریشخند و دهن کجی سخن می گویند.»[۱]
در روایت که از صدیقه طاهره n نقل کردیم اشاره دارد به اینکه بعضی ها خیال می کنند اینهمه نعمتی که در اختیار دارند به سبب پاداشی است که خداوند به آنها عنایت کرده و گاهاً در جامعه خود را از دیگران برتر می بینند و این موجب تمرد و طغیان گری آنها می گردد که از مصادیق مَنیّت آنها، بی باک بودن در کلام و ریشخند زدن به مردم زیر دست خود است غافل از آنکه راه را به بیراهه طی می کنند و این صفت رذیله درشت گویی موجب فراهم آوردن آتشی در جهنم آنها خواهد بود در قرآن کریم خدای سبحان میفرماید: {وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}[۲] و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی که به او رسیده باشد رسانیم (مغرور و غافل شود و) گوید که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد.
روزگار همیشه یکسان نیست، بلکه طبق روایات: «الدَّهر یَومان، یَومٌ لک و یومٌ علیک، فان کان لک فلا تبطر و ان کان عَلیک فاصبر فکلاهما ستُختَبر»،[۳] روزگار دو چهره دارد: گاهى با تو و گاهى بر علیه توست آنگاه که به نفع توست، مغرور مشو و آنگاه که به ضرر توست، صبر پیشه کن، زیرا در هر حال مورد آزمایش الهى هستى.نعمتهایى که پس از سختىها و مشکلات به انسان مىرسد، باید عامل شکر و ذکر باشد، نه وسیلهى فخر و طرب. دو چیز شادى را خطرناک مىکند: یکى تحلیل غلط، «ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی» و دیگر آنکه این شادى سبب تحقیر دیگران و فخرفروشى خود شود. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ»
امام صادقm می فرماید: اَلذُّنُوبُ اَلَّتِی تُغَیِّرُ اَلنِّعَمَ اَلْبَغْیُ وَ اَلذُّنُوبُ اَلَّتِی تُورِثُ اَلنَّدَمَ اَلْقَتْلُ [۴]مجاهد به نقل از پدرش گوید:امام صادق m فرمود:(از جمله) گناهانى که نعمت را دگرگون مىسازند:انواع«بغى»(ستم و تعدّى،نافرمانى و برگشت از حقّ و سرباز زدن از اطاعت امام،تجاوز از حد،و دروغ گفتن)است
خداوند آنچه از نعمت ها در زمین و اسمان است برای بهره برداری انسان آفریده است: {هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً}؛[۵] گاه نعمتهای ویژه را نیز به انسان عنایت می کند. ولی گاه این نعمت ها را از انسان می گیرد نه بخاطر این که نعوذباللّه خزانه الهی تمام شده باشد، که تمام شدنی نیست، و نه بخاطر بخل و امثال آن که ذات پاک او از هر عیب و نقصی مبرّا می باشد. بلکه گناهی و یا گناهانی از انسان صادر می شود که نعمت ها را از انسان می گیرد و یا تغییر می دهد، حال باید دید که کدام گناهان است که نعمت ها را تغییر می دهد و یا از انسان می گیرد.
امام سجادm می فرماید: «الذّنوب الّتی تغیّر النّعم»: شخصی گوید از امام زین العابدین شنیدم که می فرمود:گناهانی که نعمتها را تغییر می دهد پنج چیز است :
۱ ظلم و ستم کردن به مردم
البغی علی النّاس؛ ظلم و ستم کردن بر مردم(نعمت ها را تغییر می دهد) لذا حکومت و سلطنت با کفر پیشگی دوام می آورد ولی با ظلم و ستم پیشگی دوام نخواهد آورد.[۶] خصوصاً ظلم در حق افرادی که پناهی جز خداوند ندارد به سرعت برق، آه مظلوم می گیرد و نعمت را تغییر می دهد.[۷]
۲ ترک عادت نیک
الزّوال عن العاده فی الخیر؛ از دست دادن عادت به کار خیر و نیک گاه انسان عادت های خوبی دارد، مانند خرج دادن برای امام حسینm کمک به فقرا، عادت به خواندن قرآن و دعا و نماز شب، ترک این عادات نیک که به راحتی به دست نیامده نعمت ها را از انسان می گیرد و یا تغییر می دهد.
۳ ترک اختیار معروف
واصطناع المعروف؛ از دست دادن اختیار عمل معروف (و شناخته شده نزد عقل و شرع) ممکن است مراد ترک عادت اختیار معروف و عمل شناخته شده در نزد عقل و شرع باشد، شاید مقصود این است که امر به معروف نکند و خود بدان عمل ننماید.
۴ کفران نعمت
وکفران النّعم؛ کفران نعمت نمودن. خداوند نعمتهای بیشماری به ما داده است از نعمت بعثت و امامت گرفته تا نعمت های عادی و معمولی همچون سلامتی، عقل، انواع خوردنی ها و پوشیدنی ها. کفران این نعمت ها نیز تغییر نعمت و یا زوال آن را به دنبال خواهد داشت.
۵ شکر نعمت نکردن وترک الشّکر؛ترک شکر (نعمت).برترین شکر آن است که انسان نعمت را در مسیر خودش به کار ببرد،[۸] و ترک آن به این است که در غیر مسیر صحیح استفاده کند، مثلاً جوانی را در مسیر گناه و فساد، مال را در مسیر حرام و لهو و لعب به کار برد در ادامه حضرت سجادm به آیه قرآن استناد نموده: Pقال اللّه تعالی انّ اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهمO [۹] خداوند نعمتهای خود را تغییر نمی دهد مگر آنکه مردم (بر اثر اعمال و رفتار و اندیشه ناسالم) در خود تغییر بوجود آورند.[۱۰]
امیرالمؤمنین امام علی m در وصیتش به فرزند خود محمد حنفیه می فرمایند : «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ إِنَّ اللِّسَانَ کَلْبٌ عَقُورٌ إِنْ أَرْسَلْتَهُ عَقَرَکَ وَ رُبَّ کَلِمَهٍ سَلَبَتْ نِعْمَهً وَ جَلَبَتْ نَقِمَهً فَاخْزَنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزَنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ وَ مَنْ سَبَّبَ عِذَارَ لِسَانِهِ سَاقَهُ إِلَى کُلِّ کَرِیهَهٍ». بدان زبان، سگ درّنده ای است؛ اگر او را رها کنى تو را اذیت مى کند، چه بسا سخنى گوید که نعمتى را از تو سلب کند و بلائى را به سوى تو بکشاند.زبانت را نگهدارى کن آنچنان که طلا و نقرۀ خود را نگهدارى مى کنى و هر کس در سخن گفتن شتاب کرد، زبانش او را به سوى بدی ها میکشاند. [۱۱]
آن سخن های چو مار و کژدمش مار و کژدم گردد و گیرد دُمش
ظاهرش چون بُوذروسلمان بود باطنش همچون ابوسفیان بود
از برون طعنه زند بر بایزید وز درونش ننگ میدارد یزید
آنچه دارد در دل از مکرو رموز پیش ما پیدا بود مانند روز
مثل همین فرمایش :«اللِّسَانُ جِرْمُهُ صَغِیرٌ وَ جُرْمُهُ کَبِیرٌ»[۱۲] البته ظاهراً این جمله حدیث نیست ولی با ضمیمه روایتی می توان این جمله را تایید کرد «مردى خدمت پیامبر jآمد و گفت: یا رسول اللَّه ! مرا سفارشى کن، آن حضرت فرمود: زبانت را نگهدار. (برای دومین بار) گفت: یا رسول اللَّه ! مرا سفارشى کن، پیامبرj فرمود: زبانت را نگهدار، (برای بار سوم) گفت: یا رسول اللَّه! مرا سفارشى کن، پیامبرj فرمود: زبانت را نگهدار. واى بر تو! آیا مردم را جز محصول و نتایج زبانهاى برّنده و نیست کنندهشان، چیز دیگری هست که آنها را به روى در آتش جهنّم اندازد».[۱۳]
در قرآن کریم دو آیه از سوره «بلد» و «الرّحمن» راجع به زبان سخن گفته است :
در سوره بلد، آیه ۸ تا ۱۰: Pاَلَـمْ نَجـْعَلْ لـَهُ عَیْـنَیْنِ وَ لِساناً و شَـفَتَیْنِ وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِO؛ (آیا براى او [انسان] دو چشم قرار ندادیم و یک زبان دو لب ؟ و او را به خیر و شرّش هدایت نمودیم! آیات در مقام بیان بزرگترین نعمتهاى الهى است، که همان نعمت چشم و زبان و لبها، که موجب سعادت انسانها و گاهی موجب بدبختی انسانها می شوند
در سوره الرّحمن آیات ۱ تا ۴ نیز تعبیر بسیار مهمّى درباره نعمت بیان که مولود زبان است آمده، و بعد از ذکر نام خداوند «رحمان» مى فرماید: Pاَلرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرآنَ خَلَقَ الاْنسانَ عَلَّـمَهُ الْبَیانَO؛ خداوند رحمان قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید و به او بیان آموخت. از این آیات نورانیآآآ نعمت بیان به عنوان مهمترین نعمتها بعد از آفرینش انسان ذکر شده است
امیرمؤمنان على mمی فرماید : «مَا الاْنْسانُ لَوْ لا الِلّسانُ اِلاّ صُـورَهٌ مُمَثـَّلَهٌ، اَوْ بَهیمَهٌ مُهْمَلَهٌ!»[۱۴](۴)؛ (اگر زبان نبود انسان چه بود؟! چیزى جز یک مجسّمه یا حیوان رها شده در بیابان!
امام امیرمؤمنان علىm فرمود: «اِنَّ فِى الاَنْسانِ عَشَرَ خِصال یُظْهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یُخْبِرُ عَنِ الضَّمیرِ، وَحاکِمٌ یَفْصِلْ بَیْنَ الْخِطابِ، وَ ناطِقٌ یَرُدُّ بِهِ الْجَوابَ، وَ شافِعٌ یُدْرِکُ بِهِ الْحـاجَهَ، وَ واصِفٌ یَعْرِفُ بِهِ الاَشْـیاءَ، وَ اَمیرٌ یأْمُرُ بِالْـحَسَنِ، وَ واعِظٌ یَنْهى عَنِ الـْقَبیحِ، وَ مُعَزٍّ تَـسْکُنُ بهِ الاْحْزانُ، و حاضِرٌ (حامِدٌ) تُجْلى بِهِ الضَّـغائنُ وَ مُونِقٌ تَلَذُّ بِهِ الاْسْماعُ»[۱۵]؛ در انسان ده خصلت است که آنها را با زبان ظاهر مى کند: شاهدى است که از درون خبر مى دهد. و داورى است که حقّ و باطل را از هم جدا مى سازد. و سخنگویى است که به سؤالات پاسخ مى گوید. و شفاعت کننده اى است که سبب وصول به نیازها است. و توصیف کننده اى است که اشیاء را معرفى مى کند. و امیرى است که به نیکیها دعوت مى نماید. و واعظى است که از قبیح باز مى دارد. و تسلّى دهنده اى است که غمها با او فرو مى نشیند. و ستایشگرى است که زنگار کینه ها را از دلها پاک مى کند. و هنرمندى است که گوشها به سبب او لذّت مى برند.
امیر المؤمنین امام علی m می فرماید: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ».[۱۶] چه بسا عالمى را که جهلش از پاى در آورد و حال آنکه، علمش با او بود و سودش نکرد.پس جهل مخالف علم نیست ممکن است حتی عالمی جاهل باشد(یا بیسوادی جاهل نباشد ) وقتی بنی اسرائیل از موسی m قاتل جوان را مطالبه کردند … که داستان آن در قرآن آمده در سوره بقره آیه ۶۷ موسی m فرمود گاوی را ذبح نمائید بنی اسرائیل گفتند آیا ما را مسخره می کنید؟ حضرت موسی m فرمود : Pأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَO[۱۷] به خدا پناه می بردم که از جاهلین باشم ؛ پس جهل نادانی است نه بیسوادی .
چه بسیار علمائی که در طول تاریخ به دلیل زخم زبان یا جهلی که داشتند خود را به کشتن دادند «اِبْنِ مُقَفَّع» کاتب دربار منصور دوانیقی بود و والی بصره(سفیان بن معاویه ) را در جمع درباریان مسخره میکرد : می گفت «السلام علیکما» سلام بر شما دو تا تو و بینی تو (دماغ بزرگی داشته ) یا میگفت یابن المغتلمه پسر زن زناکار؛ والی بصره ارتقاء رتبه گرفت «ابن مقفع» را دستگیر کرده تنوری از آتش مهیّا نمود از پاهایش شروع کرد تکه تکه کردن و در تنور آتش انداخت ، آخرین قسمت او زبانش بود به او گفت آیا به یاد می آوری که چگونه مرا مسخره می کردی و به سخره می گرفتی ؟[۱۸]«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد»
در موارد دیگر ممکن است با همین زبان غیبت ،تهمت ، دروغ، شهادت بی جا و … مرتکب شویم لذا فرمودند: « اللِّسَانُ جِرْمُهُ صَغِیرٌ وَ جُرْمُهُ کَبِیرٌ».
این داستان نیز از لقمان معروف است، در آن هنگام که به صورت بردهای برای آقایش کار میکرد، روزی به او گفت: گوسفندی برای من ذبح کن و دو عضو که بهترین اعضای آنست برای من بیاور.او گوسفندی را ذبح کرد و زبان و دل آن را برای وی آورد.چند روز دیگر همین دستور را به او داد منتها گفت، دو عضو که بدترین اعضای آن است برای من بیاور لقمان بار دیگر گوسفندی را ذبح کرد و همان زبان و دل را برای او آورد، او تعجب کرد و از این ماجرا سؤال کرد، لقمان در پاسخ گفت: قلب و زبان اگر پاک باشند از هر چیز بهترند، و اگر ناپاک شوند از همه چیز خبیثتر و بدتر![۱۹]
خاطره ذیل الذکر بعد درس اخلاق توسط فرزند استاد معظم مطرح گردید:
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد رضا دیباجی ( فرزند آیت الله دیباجی اصفهانی مدظله العالی ) از آیت الله العظمی بهجت نقل می کند که روز در خدمت ایشان بودم که از باب نصیحت فرمودند : حضرت آدم علیه السلام با فرزندان و نوه ها نشسته بودند ، بعض نوه ها سر و صدا زیاد می کردند یکی از آنان پرسید! ای پدر بزرگ چرا هیچ نمیگویی ؟! حضرت آدم علیه السلام فرمودند: وقتی توبه نمودم و خداوند به برکت پنج تن آل عبا توبه ام را پذیرفت ! روزی جبرئیل به من گفت آیا میخواهی مقام و منزلت قبلی خود را بدست آوری ؟ گفتم بله ، جبرئیل گفت یا آدم : قَلّلِ الکلام کم حرف باش سخن زیاد نداشته باش.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
۱] «مسند فاطمه» سیوطی، ص ۷٫
[۲] سوره مبارکه هود آیه ۱۰
[۳] بحار، ج ۷۳، ص ۸۱٫
[۴] معانی الأخبار ج۱ ص۲۶۹
[۵] سوره بقره آیه ۲۹
[۶] نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴٫
[۷] اصول کافی، کلینی ج ۲، ص ۳۳۱، ح ۵٫
[۸] راغب اصفهانی، المفردات، ص ۲۶۵٫
[۹] سوره مبارکه رعد آیه ۱۱
[۱۰] وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۱۹، ح ۸٫
[۱۱] إرشاد القلوب ج۱، ص ۱۰۳
[۱۲] اللطائف و الظرائف، ص ۱۰۴، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج ۷، ص ۳۰۳۹،
[۱۳] وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۹۱
[۱۴] غررالحکم و دررالکلم،تمیمی آمدی ،مصحح رجائی سید مهدی ، ص ۵۹۴ حدیث ۱۹۲
[۱۵] اصول کافی ، مصحح غفاری علی اکبر ج ۸ ص ۲۰
[۱۶] نهج البلاغه حکمت ۱۰۷
[۱۷] سوره مبارکه بقره آیه ۶۷
[۱۸] اَلْکُنی وَ الْاَلْقاب ج ۱ ص ۴۸۱
[۱۹] بیضاوی، عبدالله، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۳۴۶. ۱۱، ثعلبی، احمد، تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۳۱۶.
بازدیدها: ۸