اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
خانه » اسلایدشو » داستان عشق ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) به پیامبر رحمت (صلّ الله علیه و آله)

داستان عشق ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) به پیامبر رحمت (صلّ الله علیه و آله)

چگونگی آشنایی حضرت محمد رسول خدا (صل الله علیه و آله) با مادر مهربان ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
خدیجه (سلام الله علیها) از لحاظ نسب و شرف و ثروت، بهترین زن قریش بود و مردان زیادی از تجار آرزوی ازدواج با وی را داشتند، حتی حاضر بودن مهریه سنگینی بابت این ازدواج تقبل کنند.[۱] وی سرمایه و ثروت خویش را در اختیار بازرگانان تجار قرار می­داد، تا با آن به داد و ستد تجاری بپردازند و سود حاصل از آن را نزدش بیاورند. در این حین به پیشنهاد “ابوطالب” که در آن هنگام دارایی چندانی نداشت و به سختی روزگار خود را سپری می­کرد.[۲] یا به تقاضای خود خدیجه(سلام الله علیها)، محمد(صل الله علیه و آله) سرپرستی کاروان تجاری خدیجه را که راهی شام بود به عهده گرفت و مسیره غلام خدیجه نیز، حضرت را همراهی می­کرد.[۳]
در واقع راستگویی، امانت­داری و خوش خلقی رسول­ خدا(صل الله علیه و آله) که زبانزد خاص و عام بود، موجب شد که خدیجه (سلام الله علیها)، کسی را از طرف خود نزد آن حضرت بفرستد و به او پیشنهاد دهد که برای تجارت به شام برود و در مقابل این زحمات، مزدی چند برابر دیگران به وی بپردازد.[۴]
Ezdevaj H.M,Kh 93
معجزات روی داده در سفر تجارتی پیامبر (صل الله علیه و آله)
هنگامی که کاروان تجارتی محمد(صل الله علیه و آله) به بصره رسید، پیامبر(صل الله علیه و آله) نزد صومعه راهبی به نام “سنطورا”، زیر سایه درختی نشست، راهب به پیامبر(صل الله علیه و آله) نگاهی کرد و هراسان، به میسره که وی را می­شناخت، گفت: آن مرد کیست؟ او گفت: مردی از قریش است. راهب گفت: «زیر این درخت پس از عیسی(ع)، کسی ننشسته مگر اینکه پیامبر(صل الله علیه و آله) باشد. راهب شتابان نزد پیامبر(صل الله علیه و آله) آمد و سر و پاهای پیامبر(صل الله علیه و آله) را بوسید و به حضرت گفت: «من به تو ایمان آوردم و گواهی می­دهم که تو همان پیامبری هستی که خدای متعال در تورات نام تو را ذکر کرده است». میسره از این قضیه آگاه و شگفت زده شد.[۵]هم­چنین ابری را دید که تنها بر سر پیامبر(صل الله علیه و آله) سایه می­افکند، تا وی را از تابش گرمای خورشید نگاه دارد.[۶] البته “طبری” و “ابن­اثیر” و “ابن­هشام” به جای تکه ابر، دو فرشته را ذکر کرده­اند.[۷]

چگونگی ازدواج پیامبر (صل الله علیه و آله) و حضرت ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)
سرانجام پیامبر(صل الله علیه و آله) با کاروان به مکه بازگشت و در حالیکه میسره از آن معجزات و سودهای فراوانی که از این تجارت عاید آنها شده بود، شگفت زده شده بود. هنگامی که پیامبر(صل الله علیه و آله) وارد مکه شد، خدیجه (سلام الله علیها) به استقبال ایشان آمد و به ایشان خوش آمد گفت، پیامبر(صل الله علیه و آله) نیز با بیان رسا و فصیح خود درباره سودهایی که نصیب آنها شده بود، با خدیجه (سلام الله علیها) سخن می­گفت که در پی آن بر علاقه و بزرگداشت، او نسبت به پیامبر(صل الله علیه و آله) افزوده شد و یقین پیدا کرد که وی بزرگترین مصلح اجتماعی است.[۸]
مدتی بعد خدیجه (سلام الله علیها)، خواهش خود را برای ازدواج با پیامبر(صل الله علیه و آله) بوسیله دوست صمیمی خود (نفیسه دختر صفیه) آشکار کرد، وی نزد پیامبر(صل الله علیه و آله) رفت و به ایشان گفت: «چه چیز مانع ازدواج تو شده؟» پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: «سرمایه­ای در دست ندارم که بتوانم، ازدواج کنم.» “نفیسه” گفت: «اگر بی­نیاز گردی، و بانویی زیبا، ثروتمند و پاکدامن حاضر به ازدواج با تو باشد، می­پذیری؟» پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: «آن بانو کیست؟»، نفیسه گفت: «خدیجه بنت خویلد»، پیامبر (صل الله علیه و آله) از این پیشنهاد خوشحال شد و ابراز رضایت کرد و بعد از همانگی نفیسه با خدیجه (سلام الله علیها)، پیامبر(صل الله علیه و آله) همراه عموهایش برای خواستگاری نزد “عمرو بن اسد”، عموی خدیجه (سلام الله علیها) رفت؛[۹] چرا که پدرش خویلد، پیش از جنگ «فجار» درگذشته بود.[۱۰] عمرو بن اسد نیز رضایت خود را از این وصلت اعلام داشت و بدین ترتیب بعد از اینکه یکی از عموهای خدیجه (سلام الله علیها) در مورد عظمت محمد (صل الله علیه و آله) و خویشاوندی با خدیجه (سلام الله علیها) خطبه ­ای خواند، خدیجه (سلام الله علیها) نیز گفت: «زوجتک یا محمد نفسی و المهر علّی فی مالی»، سپس خدیجه (سلام الله علیها) دستور داد، شتری را کشتند و گوشت آن را میان مردم تقسیم نمودند، عده ­ای را هم غذا دادند و زندگی مشترک پر از صفا و صمیمیت خود را آغاز کردند.[۱۱]

فرزندان حضرت ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) و حضرت محمد امین (صل الله علیه و آله)
در طبقات ابن­سعد از قول “هشام بن محمد کلبی” از “ابن عباس” روایت شده است که حضرت رسول(صل الله علیه و آله) و خدیجه (سلام الله علیها) پیش از مبعث صاحب چندین فرزند شدند که اولین آنها پسری به نام “قاسم” بود (به همین خاطر کنیه ابوالقاسم داشت)، پس از او چهار دختر به نام­های “زینب”، “رقیه”، “فاطمه” و “ام­کلثوم” بودند.[۱۲] پس از بعثت نیز پسری به نام “عبدا…” به دنیا آمد که به طیب و طاهر نیز معروف بود. قاسم و عبدا… هر دو در مکه وفات یافتند و “عاص بن وائل سهمی” (پدر عمرو بن العاص) در این باره گفت که نسل او (رسول­خدا (ص)) بریده شد و او مقطوع النسل (ابتر) است و به همین مناسبت آیه «إنّ شانئک هو الأبتر» (سوره کوثر، آیه ۳): آنکه دشمن توست مقطوع­النسل خواهد بود، در حق او نازل گردید.[۱۳]

=======================================

[۱]. واقدی، محمد بن سعد کابت؛ ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴، ج اول، صفحه ۱۲۰، سیره النویه ابن هاشم، ص ۱۲۱٫
[۲]. قرشی، باقر شریف؛ زندگانی پیامبر اعظم (ص)، ترجمه سید ابوالحسن هاشمی تابر – محمد تقدمی صابری، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، صفحه ۷۵ و الطبقات الکبری، جلد اول، صفحه ۱۱۸٫
[۳]. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراء احیا التراث العربی، جلد شانزدهم، ۱۴۰۳ هـ. صفحه ۴٫ و ابن شهر آشوب، ابی جعفر رشید الدین محمد بن علی؛ المناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، جلد اول، صفحه ۴۱٫ و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، شرکت انتشارات اساطیر، ۱۳۶۳، چاپ سوم، جلد سوم، صفحه ۸۳۲٫
[۴]. سیره ابن هشام، صفحه ۱۲۰ و تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۲ و ابن اثیر، عزالدین علی؛ کامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی، جلد اول صفحه ۳۶٫
[۵]. بحار الانوار، ج ۱۶، صفحه ۴ و سیره ابن هشام، صفحه ۱۲ و کامل ابن اثیر، ج ۱، صفحه ۳۶ و تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۳٫
[۶]. بحار الانوار، ج ۱۶، صفحه ۵٫
[۷]. تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۳ و کامل ابن اثیر، ج ۱، صفحه ۳۶ و سیره ابن هشام، صفحه ۱۲۱٫
[۸]. الطبقات الکبری، ج ۱۲، صفحه ۸۲ و المناقب، ج ۱، صفحه ۴۱ و تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۳٫
[۹]. سیره ابن هشام، صفحه ۱۲۲ و کامل ابن اثیر، ج ۱، صفحه ۳۷ و تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۳٫
[۱۰]. الطبقات الکبری، ج ۱، صفحه ۱۲۰ و کامل ابن اثیر، ج ۱، صفحه ۳۷٫
[۱۱]. بحارالانوار، ج ۱۶، صفحه ۱۴٫
[۱۲]. الطبقات الکبری، ج ۱، صفحه ۱۲۲ و بحارالانوار، ج ۱۶، صفحه ۳ و تاریخ طبری، ج ۳، صفحه ۸۳۳٫
[۱۳]. الطبقات الکبری، ج ۱، صفحه ۱۲۲ و کامل ابن اثیر، ج ۱، صفحه ۳۷٫

ماجرای عشق ام المومنین,ام المومنین خدیجه  ,ام المومنین خدیجه کبری , ازدواج حضرت محمد با خدیجه ,ازدواج حضرت خدیجه, ازدواج ,داستان ازدواج حضرت خدیجه ,دیباجی, استاد دیباجی, سید محمد تقی دیباجی, آیت الله دیباجی ,سید دیباجی ,ماجرای ازدواج حضرت خدیجه, فضائل حضرت خدیجه ,مقالات ,مقاله حضرت خدیجه, عشق خدیجه کبری,  پیامبر رحمت, خدیجه کبری  

بازدیدها: ۴۴۹

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*