اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
خانه » اخبار » مصاحبه آیت الله دیباجی اصفهانی «مدظله العالی»

مصاحبه آیت الله دیباجی اصفهانی «مدظله العالی»

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت آیت الله حاج سید محمد تقی دیباجی اصفهانی «مد ظله العالی» استاد خارج فقه و اصول و تفسیر مؤلف کتاب «درایه فی شرح الکفایه» و کتب دیگر در زمینه تاریخ معصومین  علیهم السلام می باشد ایشان از سالهای آغازین طلبگی توجه ویژه ای نسبت به تعلیم و تعلم معطوف داشته و در پاسداشت از نهضت و آرمان های امام راحل رضوان الله تعالی علیه  در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از محکومیت و زندانی شدن تا حضور در جبهه های جنگ خدماتی داشته است

استاد معظم  در این مصاحبه در مقام دفاع از نظام آموزشی حوزه و نیز در دفاع از کتاب «کفایه» الاصول آخوند خراسانی «رضوان الله تعالی علیه» مباحثی را مطرح نمودند

سؤال : علم اصول نسبت به سایر علوم حوزوی از اهمیت ویژه ای برخوردار است مختصری در اهمیت و ضرورت این علم بفرمایید؟

استاد: علم اصول از مبادی تصدیقیه و بنای علم فقه است اگر کسی علم اصول را نخواند علم فقه را نمی تواند یاد بگیرد چون علم فقه علم به احکام الهی از روی استدلال است اکثر احکام الهی نظری است ، بدیهی نیست؛ یعنی باید از آیات شریف قرآن و روایات اخذ شود آیات و روایات هم امر نهی مجمل و مبین عام و خاص دارد این مباحث الفاظ علم اصول را انسان  باید یاد بگیرد تا بتواند احکام الهی را از منبع اصلی بدست بیاورد فعلی هذا علم اصول از مبادی تصدیقیه و زیر بنای علم فقه است

سؤال : مؤسس و پایه گذار علم اصول چه کسی بود؟

استاد: ائمه اطهار علیهم السلام مؤسس علم اصول هستند علامه مجلسی رحمه الله علیه  روایتی از امام صادق سلام الله علیه  در جلد دوم بحار الانوار آورده که فرموده است «انما علینا ان نلقی الیکم الاصول» ما اصول را برای شما بیان می کنیم شما فروعش را بیان کنید یعنی از همین اصول استفاده کنید مثلا در رابطه با حلیت فرمود«کل شی لک حلال» و در رابطه با طهارت فرموده «کل شی لک طاهر» در رابطه با استصحاب فرمود «لاتنقض الیقین بالشک » نیز در باره شبهه محصوره «سماعه» روایتی نقل می کند که از امام  سؤال کردم کسی که دو ظرف آب دارد و می داند در یکی از آنها نجاستی افتاده ولی نمی داند کدام یک نجس است قدرت هم ندارد که آب دیگری تهیه کند باید چه کار بکند ؟ امام سلام الله علیه  فرمود این دو آب را دور بریزد و تیمیم کند و نماز بخواند این همان شبهه محصوره است که در علم  اصولَ آمده علم اجمالی منجز تکلیف است وقتی انسان می داند نجاستی در احد الانائین افتاده باید از هر دو ظرف اجتناب کند در هر صورت مؤسس اصلی علم اصول ائمه اطهار علیهم السلام هستند

سؤال: نخستین کسی که قواعد اصول را به رشته  تحریر درَآورده چه کسی بوده ؟

استاد: علامه سید حسن صدر رحمه الله علیه  در کتاب «الشیعه و فنون الاسلام » نوشته اولین فردی که قواعد اصولی را به رشته تحریر درآورده «هشام ابن حکم » از شاگردان امام صادق متوفای ۱۷۹ بوده ایشان کتاب « الفاظ» را در مباحث الفاظ و کتاب » الاخبار» را در رابطه با حجیت خبر واحد نوشت

سؤال : استناد به قواعد اصولی در مقام فتوی از چه زمانی شروع شد؟

استاد: از زمان غیبت کبری حضرت مهدی سلام الله علیه در سنه ۳۲۹ که دیگر ملاقات با ایشان امکان نداشت باب اجتهاد و استناد برای افراد مفتوح شد مثلا ابن ابی عقیل استاد ابن قولویه رحمه الله علیه کتابی به نام «المستمسک بحبل آل الرسول » نوشت «ابن ابی عقیل» ظاهراً در سنه ۳۵۰ در فتوایی به قواعد اصولی استناد کرد او شیخ مفیدرحمه الله علیه و سید مرتضی رحمه الله علیه در کتاب «الذریعه » شیخ طوسیرحمه الله علیه درکتاب «عُدّه » علامه حلیرحمه الله علیه در کتاب« تحریر الاصول » این کار را ادامه داند همین طور علما علم اصول را مطرح کردند کتاب نوشتند و فتوی دادند مرحوم شهید ثانیرحمه الله علیه «تمهید القواعد» و فرزندش حسن بن زین الدینرحمه الله علیه «معالم» را نوشت ، معالم کتابی است بسیار عالی که متأسفانه اخیراً از حوزه های علمیه برداشته شده اودر این کتاب مباحث الفاظ و حجیت خبر واحد را مطرح کرده معالم تقریبا مثل صمدیه در علم نحو قلیل االفظ و کثیر المعناست مرحوم شیخ انصاریq که کتاب وسائل را نوشت از او سؤال کردند چرا مباحث الفاظ را مطرح نکردید فرمود معالم کفایت می کند میرزای قمیرحمه الله علیه هم معالم را درس می داد که نتیجه همان درس معالم کتاب دو جلدی قوانین شد

سؤال : مختصری هم پیرامون وجود شیخ انصاری و کتاب رسائل ایشان بفرمایید ؟

استاد: شیخ انصاری رحمه الله علیه متوفای ۱۲۸۱ نادره روزگار است در احوالاتش می نویسند که میرزای شیرازی رحمه الله علیه و میرزا حبیب الله رشتی رحمه الله علیه از  شاگردهای صاحب جواهر رحمه الله علیه اجازه اجتهاد گرفتند و عازم ایران شدند که میرزا شیرازی به شیراز برود و میرزا رشتی به رشت؛ یک روز دیدند یک شیخ ساده پوش و متواضعی گوشه مسجد عمران مشغول درس برای یک طلبه است رفتند پای درسش دیدند قوی است فردا و پس فردا  و چند هفته دیگر هم ماندند خلاصه از مسافرتشان گذشتند به مرحوم شیخ انصاری ارادت پیدا کردند و از شاگردان او شدند حاصل آن مباحث و دروس کتاب «رسائل» در علم اصول شد «مکاسب» کتاب فقه ایشان و اثری کم نظیر است اقوال را خیلی با احترام نقل می کند منتها نقد و ایراد مناقشه دارد مؤلفین را خیلی احترام می کند مثلا از «کشف اللثام » فاضل هندی با احترام یاد می کند درباره او می فرماید «ذهب بعض الاجله» و درباره شیخ اسد الله  تستری رحمه الله علیه می گوید:«ذهب بعض المحققین » و در باره مرحوم کاشف الغطاء می فرماید «ذهب بعض الاساطین» از استاد خودش صاحب جواهر هم یاد می کند و در باره او می گوید «ذهب بعض المعاصرین» البته بعضی ها گفته اند این از شذوذات مرحوم شیخ است که درباره استادش می فرماید «ذهب بعض المعاصرین» البته بعض جاها هم فرموده« ذهب من لاخبره له» مثلا در بحث غناء می فرماید بعضی افراد که خبرویتی  ندارند گفته غناء در مراثی جایز است و در بحث خیار عیب  ناراحت می شود که بعضی ها قایلند باید تفاوت صحیح و معیب را گرفت آن ها را به«ذهب بعض من لا تحصل له» تعبیر می کند بعضی گفته اند مراد شیخ از این تعبیر استادش است ولی از مقام زهد و تقوی ایشان خیلی بعید است که نسبت به استادش این طور فرموده باشد چون در بحث مکیل و موزون و شرایط عوضین می فرماید «ذهب بعض المعاصرین» و بعد که می خواهد نقادی کند می گوید اقوال ما ذکره دام ظله وبه استاد خودش احترام می کند پس خیلی بعید است که این طور باشد در هر صورت شیخ درمکاسب اقوال را نقل و نقادی می کند و لذا مکاسب در نقل اقوال و استدالال کتابی بسیار قوی است

سؤال : حضرتعالی  تألیفی دارید ؟

استاد: اخیراً بحمدالله تفسیر مختصر بُشری همراه با ترجمه قرآن کریم در دو هزار نسخه چاپ شده حاصل مباحث تفسیری ما روزهای پنچشنبه یکساعت بظهر در منزل ،همین تفسیر مختصر بُشری میباشد امید است ذخیره آخرت ما باشد انشاالله

۲- کتاب زیارت نامه حضرت رضا و حضرت معصومه سلام الله علیهما و فضیلت زیارت آن بزرگواران که در سال ۱۳۸۱ در هزار نسخه چاپ شده

۳- شرح رساله حقوق امام سجاد سلام الله علیه به عربی

۴- انبیاء اولوالعزم علیهم السلام عربی

۵-رساله حقوق امام سجاد سلام الله علیه (عربی )

اشاالله ترجمه فارسی انبیااولعزم و رساله حقوق در دست چاپ است

۶- توضیح الکفایه در شش جلد؛ که شامل سه جلد مباحث الفاظ و سه جلد مباحث عقلیه میباشد،البته توضیح الکفایه حاصل تدریس حقیر بوده که طی چهار سال (۱۳۸۳- ۱۳۷۹ ) که بنده زاده حدود پانصد نوار از درس ها را ضبط نموده و به کمک دوستانش مورد تحقیق و تنظیم و تبدیل گفتاری به نوشتاری قرار دادند و بحمد الله در هزار نسخه (دوره شش جلدی ) چاپ شد.

۷- توضیح المکاسب (مکاسب محرمه ، بیع و خیارات ) که بنده زاده ها نوارهای صوتی درس را گرفته اند و در دست تحقیق و تنظیم  در پانزده جلد به چاپ خواهد رسید انشاالله

سؤال ویژگی های یک کتاب درسی مطلوب در حوزه چیست ؟ آیا کفایه چنین خصوصیاتی دارد ؟

استاد: البته در علم اصول بهترین کتاب معالم است چون مختصر است و مباحث الفاظ و اصول عقلیه  را دارد این خواص در کفایه هم هست مرحوم آخوند حدودا ۶ سال زحمت کشیدند تا این مطالب اصولی را تنقیح و زوایدش را حذف کرده و جلدین کفایه را در ۸ مقصد نوشت ۵ مقصد در جلد اول پیرامون مباحث الفاظ است که بحث آن صغروی است یعنی بحث از مصادیق اصاله الظهور است مثلا آیا امر ظاهر در وجوب است یا نه ؛نهی آیا ظاهر در حرمت است یا نه ؛ سه مقصد در جلد دوم پیرامون مباحث اصول عقلیه  مثل قطع ظن امارات و اصول عملیه که بحث آن کبروی است یعنی بحث از حجت است حجت خبر واحد اجماع شهرت و … کتاب کفایه واقعاً در نوع خودش کم نظیر است روح اجتهاد و توان اجتهاد را به طلبه می دهند اگر انسان با دقت کفایه را مطالعه کند بعضی حواشی را ملاحظه کند از نظر علم اصول مستغنی می شود

سؤال : بعضی ها معتقدند کفایه کتاب اصولی محض نیست کشکولی از ادبیات عرفان فلسفه و کلام است نظر شما چیست اگر چنین است دلیلش چیست ؟

استاد : این اشکال وارد است که بعض مطالب مثل بحث فلسفی اتحاد طلب و اراده را مرحوم آخوند رحمه الله علیه  مطرح کرده مرحوم آیت الله فیروزابادی رحمه الله علیه صاحب عنایه الاصول فرموده : «ای کاش مرحوم آخوند وارد این بحث نمی شد یا حالا که وارد شده خیلی مستقصا وارد می شد» همان طور که امام رضوان الله علیه در کتابشان به نام طلب و اراده مطرح فرمودند این بحثی بسیار قوی و دامنه دار است و سزاوار نیست در مباحث اصولی مطرح شود بحثی جدا است که کتاب جدا احتیاج دارد و استادی که بتواند مسئله را برای شاگردانش پیاده کند می گویند ای کاش مرحوم آخوند در مباحث الفاظ کفایه بحث طلب و اراده را مطرح نمی کرد

سؤال: بهترین شروح کفایه کدامند؟ شما کدام را بیشتر مورد توجه قرار می دادید ؟

استاد : «عنایت الاصول » حاشیه و شرح بسیار مضبوط و خوب کفایه است یعنی بعضی مطلب مرحوم آخوند را با عبارت های خیلی کوتاه و مبین پرواضح بیان می کند همچنین «منتهی الدرایه » که اخیرا آیت الله مروج نوشته برای ارجاع ضمائر و تبین بیانات مرحوم آخوند و نقل قول خیلی خوب است البته باید گفت حق تقدم با کتاب دو جلدی «حقایق الاصول » مرحوم آیت الله حکیمرحمه الله علیه است که مصداق همان شعر ابن مالک است که برای استادش خوانده :

« هو بسبق حائز تفصیلا / مستوجب ثنائی الجمیلا/ والله یقضی بهبات وافره / لی و له فی درجات آخره  »

واقعا حق تقدم با آیت الله حکیم است وقتی مرحوم آخوند قبل از بحث مشتق در بحث استعمال لفظ در اکثر از معنا وارد می شود و آیت الله حکیم هم وارد می شود و این قصه را در جلد اول حقائق الاصول صفحه ۹۵ نقل می کند که : یکی از بزرگان فرمود به اتفاق آیت الله صدر سید حسن صدر رحمه الله علیه و سید اسماعیل صدررحمه الله علیه و حاجی نوری  صاحب مستدرک استاد محدث قمی رفتیم محضر آخوند ملافتحعلی رضوان الله تعالی علیه  ایشان هفتمین آیه شریفه سوره حجرات را مطرح کرد که {وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ} و معنای برای آیه بیان کرد که همه حاضرین خیلی تعجب کردند فردا باز حضور ایشان رسیدیم و معنای دیگری را برای آیه شریفه بیان کرد سپس فردا معنای دیگری تا سی روز که حضار خدمت ایشان رسیدند و سی معنا در این مدت ایشان برای جمله{ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ} فرمود به همین روایات آمده که قرآن دارای بطونی است بعد مرحوم آیت الله حکیم به مناسبت همین استعمال لفظ در اکثر از معنا می نویسند این مفسر دارای کراماتی بوده است در هر صورت حقایق الاصول حاشیه بسیار خوبی بر کفایه است و برای مدرسین بسیار راهگشا است

سؤال:  کفایه الاصول مرحوم محقق خراسانی چه ویژگی هایی دارند ؟

استاد: یکی همین اختصار است که سبب می شود مستمع مطلب را حتی زود بگیرد اختصار یکی از محسناتش است دیگر از محسنات کفایه این است که ایشان زواید علم اصول را حذف کرده است البته عباراتش یک مقدار غامض است ولی با بیش از صد شرحی که برآن نوشته شده این مشکل برطرف می شود و یکی از خصوصیات مرحوم آخوند این است که خیلی با احترام اقوال دیگران را نقل و حتی خدشه می کند گاهی از استادش مرحوم شیخ مطالبی را بیان می کند حتی با احترام مطلب بعضی از علمای اصول را مناقشه می کند اهم خصوصیاتش این است که مطلب را خیلی مختصر بیان می کند و زواید علم اصول حذف کرده است

سؤال بعضی ها معتقدند این ایجاز مخل است ؛اغلاق عبارت کفایه را تا چقدر مخل می دانید ؟

استاد: نه ایجاز مخل نیست بله در علم معانی بیان آمده که خطابه و خطبه و کتابت نباید اطناب ممل و ایجاز مخل داشته باشد ایجاز مخل یعنی متن به اندازه ای کوتاه باشد که مفهوم را نفهماند و نرساند مرحوم آخوندرحمه الله علیه  کلماتی که در کفایه بیان کرده ایجاز مخل ندارد بلکه قدرت و قوت حافظه و استعداد طلبه را زیاد می کند یعنی کلام را طوری بیان کرده که طلبه به فکر بیفتند معنای این عبارت چیست مثل ابن مالک که مطالب نحو را در اشعار الفیه آورده و می گوید : «استعین الله فی الفیه مقاصد النحو بها محویه» ، واز خداوند طلب کمک می کند ؛ مرحوم آخوند هم مطالب را در عبارات کوتاه آورده ولی ایجاز مخل نیست کاری می کند که استعداد طلبه بیشتر شود به فکر بیفتد حواشی را ببیندرسائل و بعد کتب را ببیند که مطلب را دریابد بعد از معالم کتاب کفایه بسیار خوبی به نظر می رسد

سؤال امروز بعضی ها می گویند کفایه باید خلاصه شود و مباحثی از آن جذف یا با مطالب دیگر جایگزین شود نظرتان در مورد تلخیص کفایه چیست ؟

استاد: صلاح نیست باید همین طور که الان هست باشد چنانچه امام رضوان الله علیه در رابطه با جواهر فرمودند فقه جواهری اجتهاد جواهری باید در حوزه باشد از نظر اصول هم کفایه باید در حوزه ها تدریس شود امروز کفایه الاصول همچون نگین انگشتر در دست حوزها می درخشد و در دروس سطوح عالیه و خارج اصول محور قرار گرفته نهایتاً استاد باید مقداری برای شاگردان وقت بگذارد و دو مطالعه داشته باشد یکی مطالعه که مرحوم آخوند چه می خواهد بگوید و دیگری مطالعه طرز تدریس و تبیین مطلب برای شاگردان است که می خواهد بر کرسی تدریس بنشیند و درس بدهد باید این را ملاحظه کند هم مطلب را بداند و هم طرز تبیین و بیان مطلب را ؛ معروف است استاد باید این دو مطالعه را داشته باشد خلاصه تر از مطالب مرحوم آخوند همان ایجاز مخل می شود استاد باید بیشتر مطالعه کند حواشی و شروحی که بر کفایه نوشته شده مخصوصا حقایق الاصول آیت الله حکیم و عنایت الاصول را بخواند  تا بتواند مطلب آخوند را برای شاگردان بیان کند

سؤال شخصیت سیاسی صاحب کفایه را در نوشتن کفایه تاثیر گذار می دانید ؟

نه خیر آن یک مسئله سیاسی بود که در انقلاب مشروطه مرحوم آخوند موافق بود و بعض مخالفت کردند و این شد، مسئله هیچ ارتباطی به مسئله علمی و اصولی ایشان نداشته معروف است مرحوم آخوندرحمه الله علیه  شش سال زحمت کشیدند تا جلدین کفایه را نوشت و زواید علم اصول را حذف کرد الان هم حدودا یک قرن است که این کتاب در حوزه های علمیه تدریس می شود و مجوز درس سطح عالی و حتی خارج اصول از علماست

سؤال پرداختن به نظریات مختلف در کفایه برای تربیت مجتهد کافی است ؟

استاد: البته برای تربیت مجتهد بسیار کتاب خوبی است ولی مثل کتاب مرحوم شیخ رحمه الله علیه  نقل اقوال نکرده شیخ نقل اقوال نقادی و بحث می کند اقوال را رد می کند و قول خودش هم چه در رسائل و چه در مکاسب حتی کمیا ب است مرحوم آخوند رحمه الله علیه این طور نیست که زیاد نقل اقوال کند گاهی نقل می کند ولیکن نقادیش مثل شیخ نیست

سؤال چه شاخصه ها و امتیازاتی نسبت به کتب اصول دیگر دارد ؟

استاد: همین که وقت طلبه را زیاد نمی گیرد چون همان طور که عرض کردم علم اصول مبادی تصدیقیه علم فقه است و استاد باید به مقدار احتیاج آن را یاد بگیرد نه این که تمام عمرش را صرف علم اصول بکند و سزاوار نیست چون علم فقه اشرف علوم است و همچنین  باید روی علم تفسیر قرآن و معارف اسلامی هم خیلی کار شود نقل است مشکینی ره  از شاگردان مرحوم آخوندرحمه الله علیه  در نجف که خیلی در علم اصول غواصی کرد و حاشیه ای بر کفایه دارد در اواخر عمرش اظهار پشیمانی کرده ای کاش این قدر در علم اصول غواصی نکرده بودم و در علم فقه این اندازه بررسی نمی کردم تا در فقاهت کامل می شدم و در هر صورت چون علم اصول از مبادی عل فقه است به مقدار احتیاج همان اندازه مباحث الفاظ و مباحث اصول عقلیه در جلدین کفایه باید بسنده کرد به همان اندازه که انسان بررسی کند و دیگری اجتهاد و قدرت استنباط داشته باشد کافی است

سؤال محاسن کفایه نسبت به رسائل(اثر استاد آخوند خراسانی ) چیست ؟

استاد : همین جهت اختصار است مرحوم آخوندرحمه الله علیه  زواید علم اصول را حذف کرده مثلا مرحوم شیخ دلیل انسداد و مقدمات انسداد را خیلی مفصل بیان کرده ولی مرحوم آخوند این ها را خیلی خلاصه کرده یا چند سطراز آن گذشته است بحث کردن مثل مرحوم شیخ خیلی وقت احتیاج دارد الان با این گرفتاریهایی که طلاب دارند آن اندازه نمی توانند علم اصول را بررسی کنند مرحوم آخوند زواید را حذف کرده تنقیح کرده دسته بندی نموده مطلب را مختصر مفید تحویل داده است البته مباحثی مثل اتحاد طلب و اراده را مطرح کرده مقداری وارد جبر و تفویض شده که نمی شود اساتید آن قسمت را تدریس نکنند چون خدای ناخواسته امکان دارد فکر طرف مقابلشان منحرف کند

سؤال آخوند در کفایه الاصول از رسائل اقتباس کرده است؟

استاد: شکی نیست که اقتباس کرده است بالاخره شیخرحمه الله علیه  استاد آخوند بوده مرحوم آخوند از ۲۵ سالگی در دروس مرحوم شیخ مرحوم میرزای شیرازی و شیخ رضی  شرکت می کرده و مطالبی را از ایشان یاد گرفته و احترام بسیاری برای ایشان قائل بوده مادامی که میرزای شیرازی بود مرحوم آخوند روی زمین می نشست و درس می داده و منبر می رفته و بعد هم میرزای شیرازی فوت کرد آخوند به خانه استاد رفت کوبه در را بوسید و پیشانیش را به درب منزل او گذاشت و گریه کرد اینطور به استاد احترام می گزارد که به آن مقام ها رسید زحمات نماز شب و زهد تقوی آخوند خیلی عجیب است که خداوند او را به آن درجات رساند و حالا کتابشان محور علم اصول حوزه هاست

سؤال : شما دو دوره (دیروز و امروز ) حوزه را درک کرده اید چه عوامل مهمی در رشد طلبه ها مؤثر بوده که خروجی های حوزه آنقدر موفق و اهل فضل دانش و معنویت بودند ؟ سیر تربیتی یک طلبه را از نگاه حوزه سنتی بیان کنید

استاد : این که استاد علاوه بر تدریس دروس و مسائل اخلاقی را ولو یک روز در هفته برای طلبه بیان کند خیلی کارساز است و روحیه طلبه را هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ اخلاقی تربیت می کند بالاخره طلبه فردا می خواهد در جامعه کار کند قاضی شود امام جمعه شود خطیبت شود و منبری شود سخنران شود معتقدم اساتید باید ولو یک روز در هفته را به درس اخلاق اختصاص بدهند شاید بعضی از دروس این محسنه را داشته که طلاب خوب و قابل توجهی از حوزه ها سربر آورند ولی اگر اساتید به طور عمومی درس اخلاق بگویند یا آخر درسشان یک روایت را مطرح کند خیلی مؤثر است

متاسفانه اخیرا این مسئله کم شده است باید مدرس اخلاق در حوزه ها باشد چون علم را برای عمل می خوانند نقل شده که به بقراط حکیم گفتند فی من یکون کمال المرء کمال انسان در چیست ؟ گفت: « فی الاثنین اول الاول اول الثانی ثانی الثانی ثالث الاول ثانی الاول ثالث الثانی علم و عمل عین اول در هر دو است لام در علم دوم است و در عمل سوم ومیم در عمل دوم است و در علم سوم در روایت آمده «العالم بلاعمل کاشجره بلاثمن» باید علمی که می آموزیم را در حوزه عمل هم به کار بگیریم مدرسین اگر آن جهت اخلاق را برای طلاب بیان کنند خیلی مؤثر است

نقل کردند که مرحوم کاشف الغطاءرحمه الله علیه که مرحوم شیخرحمه الله علیه خیلی ارادت  علمی به ایشان دارد و درباره اش می فرماید «ذهب بعض الاساطین» نیمه های شب پسرش را برای نماز شب بیدار می کرد یک شب که او را صدا می زند می گوید خوابم می آید مرحوم کاشف الغطاءرحمه الله علیه  می گوید : می ایستم که بیدار شوی و با هم به حرم مولا امیرالمومنین سلام الله علیه  برویم با هم رفتند یک فقیری نزدیک صحن امیرالمومنین سلام الله علیه  ایستاده بوده و تکدی می کرده به پسرش می فرماید: ببین این در هدفش جطوری است که قبل از من و تو از خواب بیدار شده آمده تکدی می کند ما هم گدای خدا هستیم و می آییم در حرم امیرالمؤمنین از خدا گدایی می کنیم باید بیدار شویم .توصیه می کند به نماز شب و هفدهمین آیه شریفه از  سوره سجده را برای او  می خواند که{ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ} هیچ کس نمی داند خدا برای کسی که مناجات می کند چه چیزی را پس انداز کرده است در هر صورت اگر ما طلبه ها این جهت عمل را داشته باشیم خیلی پیشروی  بیشتر داریم

سؤال : تا چه حد معتقد به تغییر یا تلخیص کتب درسی حوزه هستید ؟ آیا ضرورتش را در عصر کنونی که عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات است حس می کنید یا این که معتقدید به همین شکل باید ادامه پیدا کند

استاد: به همین شکل ادامه پیدا کند منتها استعداد های طلاب باید مشخص شود چون امکان دارد طلبه ای استعداد اجتهاد داشته باشد پس باید به همین منوال درس بخواند تا مجتهد شود اما یکی استعداد اجتهاد ندارد مثلا برای تبلیغ یا منبر خیلی عالی است یا می تواند در زبان خارجی یا زبان عربی کار کند و مروج دین باشد به نظر می رسد مدیریت استعداد یابی کنند و طلاب دسته بندی می شوند ولو تا سطح عالی و کفایه بخوانند بعد که در فهم آیات و روایات وارد شدند در رشته خودشان کار کند بهتر است. معروف است شیخ بهاییرحمه الله علیه  فرمود: با هر کسی که ذی الفنون بود بحث کردم غالب شدم ولی با متخصص فن که بحث کردم مغلوب شدم این که دریابیم هر طلبه به درد اجتهاد یا منبر و خطابه یا هر چیزی دیگر می خورد بیشتر کمک می کند

 از  اینکه وقت شریف خود را در اختیار ما قرار دادید بسیار ممنونیم 

استاد : موفق  باشید 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازدیدها: ۹۳

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*